پاسخ روایی و تاریخی به ادعای بی‌اساس کلهر در مورد چادر مشکی

انتشار ویژه‌نامه موهن روزنامه ایران در ابتدای هفته جاری واکنش‌های زیادی در میان مراجع تقلید، علما، نمایندگان مجلس، صاحب‌نظران فرهنگی و مذهبی در پی داشت و علاوه بر موج محکومیت‌ها، مرجع قضایی و هیئت نظارت بر مطبوعات نیز این تخلف را محرز دانسته و با اعلام جرم، پرونده این روزنامه را به دادگاه فرستادند.

به گزارش رجانیوز، اما گردانندگان روزنامه ایران که اکنون این رسانه متعلق به بیت‌المال را به بولتن جریان انحرافی و بازتاب دهنده پچ پچ‌های محفلی خود تبدیل کرده‌اند، به‌جای عذرخواهی از مردم و جبران این خطا، علاوه بر توجیه‌گری به منتقدان که طیف وسیعی را از جمله مراجع و علما شامل می‌شوند حمله کرده و آن‌ها را اقتدارگرا یا افرادی که تحت تأثیر رسانه‌های اقتدارگرا هستند، می‌خوانند که مطالب این نشریه را نخوانده اما بر اثر این جوسازی‌ها، موضع‌گیری می‌کنند.

در عین حال، فارغ از زمینه‌های بروز این ماجرا و انتشار نشریه 260 صفحه‌ای رنگی با کاغذ کلاسه و تیتراژ چند صد هزار نسخه‌ای برای ترویج دیدگاه‌های اباحه‌گرانه جریان نفوذی در حوزه مسائل فرهنگی و توهین به قشر متدین جامعه، که رجانیوز دو روز پیش به بررسی آن پرداخت و پیشنهادهایی به مجلس و قوه قضائیه برای جلوگیری از تکرار این موارد و سوء استفاده از رسانه‌هایی که باید در خدمت اهداف نظام باشند، ارائه داد، برخی کاربران با یادآوری اینکه اظهارات سخیف مهدی کلهر در مورد پوشش چادر، القای یک شبهه است، خواستار بیان پاسخ به آن‌ها شدند.

کلهر در این گفت‌وگو با بیان اینکه پوشش چادر در دوره قبل از ناصرالدین شاه با بعد از فرنگ رفتن وی متفاوت بوده، می‌گوید: «چادر هم در ایران کرباس بوده. رنگ‌های آن هم کرم و قهوه‌ای و آبی روشن بوده که با لاجورد درست می‌شده. راه راه بوده و هنوز هم ما این اصطلاح چادر شب رختخوابی را داریم. اصولاً در چادر در زبان فارسی نه چندان گذشته به معنی پوشش بوده است، به همین جهت به خیمه نیز چادر می‌گوییم.»

وی در پاسخ به این سؤال که "چادر مشکی کی وارد ایران می‌شود؟"، می‌افزاید: «از سفرهای اروپایی ناصرالدین شاه. شب که به مجالس عیاشی در اروپا می‌رفت، می‌دید آنجا لباس مردها مشکی است، کلاه سیلندری مردها مشکی است و زن‌ها هم با لباس مشکی می‌آیند. این به نظرش آمد که یک نوع سنگینی و وقار دارد وگرنه در اسلام به صراحت از حضرت رسول(ص) داریم که لباس تیره پوشیدن مکروه است. این رنگ مشکی متکبرانه را ناصرالدین شاه آورد. خدا لعنتش کند. همین‌جور آتش به قبرش ببارد. خیلی مرد ملعونی است، برخلاف آنچه در تواریخ می‌نویسند، مردی عیاش، بی‌عرضه و سخت خودخواه بود. شاید بتوان گفت که بدترین پادشاه قاجاریه هم اوست.»

در ادامه مصاحبه‌کننده می‌پرسد که "پس چرا برخی از مورخین از او طرفداری می‌کنند"، می‌گوید: «اشتباه می‌کنند. اصلاً‌ قاجاریه نکبت‌ترین سلسله در تاریخ تمدنی ماست. در این تردید نکنید، آن چیزی که ناصرالدین شاه از آنجا آورد، این بود، سرداری داخلی که تن رجال بود را مشکی کرد و چادر مشکی را هم به زنان درباری توصیه کرد. حجاب را برنداشت ولی چادر مشکی را توصیه کرد. این چادر مشکی تا همین بعد از انقلاب پارچه‌ای داشت که از فرانسه و انگلیس می‌آمد به‌نام کرپ‌دوشین. اصلاً اسم این پارچه معلوم است که فرانسوی است...»

کلهر همچنین می‌گوید: «از لحاظ فلسفه‌ی حجاب که در قرآن آمده که زن خودش را در مقابل تیر نگاه مردان هیز قرار ندهد، قطعاً‌چادر مشکی بدترین پوشش است، چون چهره زن را قاب می‌کند، یعنی نگاه را به چهره زن متمرکز می‌کند.»

اگرچه روز گذشته خسرو معتضد مورخ، اظهارات کلهر را مزخرف خواند و توضیح داد که چادر از دوره هخامنشیان در ایران سابقه دارد و ناصرالدین شاه پس از سفر فرنگ لباس بالرین‌های مجالس عیاشی را به ایران آورد که شلوارهای چسبان و نازکی بود اما برای رفع این شبهه مراجعه به برخی از اسناد روایی و تاریخی نیز مفید است.

حجت‌الاسلام ابوالحسنی (منذر) در کتاب "سیاه‌پوش در سوگ ائمه نور" با استناد به کتاب‌هایی از جمله "یادداشت‌هایی در زمینه‌ فرهنگ و تاریخ" اثر دکتر غلامحسین یوسفی، "تفسیر المیزان" علامه طباطبایی، "حجاب در اسلام" نوشته احمد محسنی، "زیور عفاف پاسخ به اشکالات و شبهات وارده بر حجاب اسلامی" اثر ستار هدایت‌خواه و "تفسیر کشاف" زمخشری می‌نویسد:

«رنگ سیاه؛ رنگ پوشش و حجاب

رنگ تیره موجب استتار و اختفای اشیا و مانع دیده شدن آن هست. چشم در تاریکی جایی را نمی‌بیند و پارچه یا پرده‌ی سیاه، مایه‌ی احتجاب اشیایی است که در پس آنها قرار دارد. از همین روست که بانوان عفیف و هوشمند مسلمان- خاصه در کشورمان- رنگ لباس‌های رو را، از چادر و مانتو و روسری گرفته تا پیچه و چشم‌آویز و مقنعه، رنگ‌های تیره (سیاه یا سرمه‌ای سیر) بر می‌گزینند و از رنگ‌های روشن و جذاب و چشم‌نو از دوری می‌جویند تا اندام‌شان از چشم نامحرمان پوشیده‌تر، و در نتیجه گوهر عفاف‌شان در دُرج عصمت محفوظ‌تر باشد. در معنی، هرگونه دلبری و مجلس‌آرایی را به خلوت خانه وامی‌گذارند تا پهنه‌ی اجتماع- که محیط کار و فعالیت است، نه بزم و عشرت- از فساد و تباهی پاک، و به همان میزان، کانون خانواده گرم و تابناک باقی بماند. چه نیکو گوید ادیب پیشاوری در قیصرنامه

بپوشند عنبرفشان  موی‌ها/ ستیران، ز نامحرمان روی‌ها

اما:

در آید چو محرم در ایوانشان/ چو گل بشکفد لعل خندان‌شان

از روایات بر می‌آید که رنگ چادر و روسری زنان صدر اسلامی سیاه بوده است و اساساً پیشوایان معصوم این دین، استفاده زنان از لباس‌های رنگین (و به اصطلاح: طاووس مأبی و خودآرایی آنان) در بیرون از خانه را که سبب توجه و رغبت نامحرمان به آن‌ها می شود، نکوهیده‌اند و متقابلاً انتخاب رنگ‌های تیره و سیاه را برای لباس‌های رو توسط زنان در خارج از منزل را به عفاف نزدیک‌تر دانسته و بدان ترغیب کرده‌اند.

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، ذیل آیه‌ی 58 از سوره‌ی احزاب "یا ایها النبی قل لازواجک  و بناتک و نساءالمؤمنین یدنین علیهن من جلابیهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیما" می‌نویسد:

در کتاب الدُّرُّ المنثور (نوشته جلال‌الدین سیوطی) آمده است که: عبدالرزاق و عبدبن حمید و ابوداود و ابن منذر وابن ابی حاتم و ابن مردویه از ام سلمه نقل می‌کنند که گفته است: زمانی که این آیه نازل شد، زنان انصار بیرون آمدند در حالی که لباس‌های سیاهی پوشیده بودند.

یکی از پژوهشگران، با اشاره به مخالفت برخی افراد (لاابالی یا نادان) با استعمال چادر و عبای مشکین  توسط بانوان مسلمان، و به کارگیری الفاظ تمسخرآمیزی ‌برای این امر، می‌نویسد:

جهت اطلاع این‌گونه افراد باید گفت اتفاقاً‌ پوشیدن چادر و عبای مشکی  که متعارف زنان با ایمان و پرهیزگار زمان ما است، در عصر پیامبر عالی قدر هم رسم بوده، مکرر زنان عباپوش از دیدگاه آن حضرت می‌گذشتند و هیچ‌گاه نمی فرمود این عبای سیاه چیست؟ زنان مسلمان در نظر بیگانگان جلوه‌گری و خودآرایی ندارند، بلکه بر عکس طاووس مآبی و عشوه‌گری و رنگارنگی در مقابل نامحرمان، مورد مذمت واقع شده است، زیرا حرمت و شخصیت زن به جلوه‌گری و بدن‌نمایی در نظر بیگانگان نیست، تا سیاه‌پوشی را بر او خرده گرفت.

نویسنده فوق سپس با اشاره به حدیث ام سلمه که فوقاً ذکر شد (به نقل از سنن ابوداود، 2/182) می‌افزاید:

عایشه همواره زنان انصار را چنین ستایش می‌کرد: "مرحبا به زنان انصار! همین که آیات سوره‌ی نور نازل شد، یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید؛ سر خود را با روسری‌های مشکی می‌پوشیدند".

از همین جا پاسخ کسانی که می‌گویند: چرا ما را به پوشیدن لباس عزاداران وادار می‌کنید؟ روشن می‌شود: اسلام می‌خواهد زن وقتی در اجتماع و در دیدگاه مردان نامحرم ظاهر می‌شود، لباس سنگین بپوشد که توجه نامحرمان را به خود جلب نکند. اما در محیط خانوادگی، آزاد است و اصلاً او را موظف کرده است و لباس‌های رنگارنگ و متنوع و جذاب بپوشد و دلفریبی‌ها و زیبایی‌های خود را محدود به محیط خانواده نماید.

رنگ سیاه،‌ ضمناً مایه کاهش قوه شهوت است (کلام امام صادق علیه‌السلام در این باب قریباً خواهد آمد) و ظاهراً یکی از انگیزه‌های راهبان مسیحی و نیز دراویش مسلمان از پوشیدن جامه‌های تیره و کبود، همین امر بوده است: تقلیل شهوت و کنترل قوای شهوانی خویش (چنانکه، بر پایه روایات متعدد، ائمه اطهار علیهم‌السلام، نیز البته در زیر لباس‌های نرم و سفید خویش، به منظور ریاضت نفس، پلاس سیاه و خشن می پوشیده‌اند).»

همچنین رنه دالمانی در سفرنامه خود (سفرنامه از خراسان تا بختیاری ص 415) می‌نویسد: «زن ایرانی وقتی می‌خواهد از خانه خارج شود، باید چادر سر کند.»

اما بر خلاف ادعای کلهر، آنچنانکه در کتاب پوشاک ایران زمین آمده است: «مسافرت ناصرالدین شاه به فرنگ و دیدن لباس بالرین‌های پطرزبورگ که شلوار چسبان نازکی به‌پا می‌کردند و زیر جامه‌ی بسیار کوتاهی به اندازه‌ی یک وجب روی آن پوشیده و می‌رقصیدند، شاه هوسباز را بر آن داشت که زن‌های حرم خود را به این لباس درآورد. زن‌ها هم شروع به کوتاه نمودن زیر جامه‌ها کردند. تا بالاخره هوس شاه، تمام شد و زیر جامه‌ی کوتاه منسوخ گشت.»

دز همین کتاب صفحه 338 آمده است که "مقنعه و چادر از عناصر اصلی و مهم پوشش زن در خارج از خانه در این دوران بوده است."

دکتر محمد چیت‌ساز نیز در کتاب "تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول صفحه 97 می‌نویسد: «چادر که سرتاسر بدن را می‌پوشاند، معمولاً سیاه رنگ بود و همراه با آن در جلوی صورت خود از روبند نیز استفاده می‌کردند.»

خسرو معتضد نیز روز گذشته گفت: «کلهر گاهی اوقات قاطی می کند و حرف‎هایی می زند که سندیت تاریخی ندارد. من با کلهر دوست هستم اما در تاریخ با پدرم هم شوخی ندارم. این مزخرفات به هیچ عنوان درست نیست.»

این مورخ با رد این اظهارات کلهر تصریح کرد: بر خلاف گفته آقای کلهر ناصرالدین شاه زمانی که به اروپا رفت شلوار باله را آورد، شلواری که چسبان و بسیار زننده است. ماجرا از این قرار بوده که ناصرالدین شاه روزی در سن پترزبورگ قدم می زند این شلوارها را در پای زنان دید، خوشش آمد و گفت می خواهم اینها را به ایران ببرم.

خسرو معتضد در مورد پوشش چادر زنان ایرانی نیز گفت: از دوران هخامنشیان چادر در ایران بوده است. خانم‌ها به خاطر آب و هوای بد شوش و چند ناحیه دیگر حجاب داشتند. خانم‌ها که در طبقات بالا بوده اند با تخت روان می رفتند و بالای این تخت روان یک پارچه ای بوده است به رنگ مشکی که به آن چادر می گفتند و رنگ آن مشکی بوده است. پس چادر ربطی به اعراب ندارد این که بگوییم چادر را اعراب به ایران آوردند. مردهای ایران نیز به دلیل هوای گرم در تابستان و هوای سرد کردستان کلاه سرشان می گذاشتند.

وی افزود: از زمان دولت صفویان چادر و چاقچور که تمام صورت را می پوشاند، در ایران متداول شد و هیچ کدام ربطی به اسلام ندارد زیرا اسلام قرص صورت و کفین زن را آزاد گذاشته است.

مولف کتاب "کمیته مجازات" افزود: این حرف‌هایی که بعضی از افراد می زنند، اصلا صحت ندارد. ناصرالدین شاه قصد عیاشی داشت و در کلام یکی از همراهان ناصرالدین شاه این حرف منعکس شده است. ناصرالدین شاه ۱۰ تا ملازم در رکاب داشته است که روز به روز وقایع را می نوشتند و اظهار نظری در این حد چیزی نیست که مخفی بماند و این آقایان باید پاسخگو باشند که کجا چنین چیزی نوشته شده است.

معتضد ادامه داد: آن حکایتی که آقای کلهر به آن اشاره کرده، در واقع مربوط می شود به یکی از سفرهای ناصرالدین شاه به فرنگ که در یکی از برنامه های شبانه چند دختر جوان با لباس های بسیار زننده در مقابل چشمان وی شروع به رقاصی می کنند و ناصرالدین شاه که از آنها خوشش آمده بود، دستور می دهد همه آنان خریداری و به ایران منتقل شوند. بعد که به شاه توضیح می دهند چنین کاری امکان پذیر نیست، ناصر الدین شاه دستور می دهد نمونه شلوارهایی که دختران در مراسم رقص به پا داشتند خریداری و به عنوان سوغات به ایران برده شود و بعدها نیز دستور داد زنان دربار و غیره آن شلوار ها را به پا کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد